گاه، راهی را که جُستی، نیست در پیشِ نظر
یا که نقشی رفته از دفتر، ز گرد راه و در
لیک این پایان راهت نیست، نَه! بنگر هنوز
در پس این خط، چراغی هست، پنهان پشتِ دَر
دل مبند بر سردی این صفحهی خاموش و مات
بازگرد از اشتباه و باز یاب آن خیرات
گاه گمکردن، نشانیست از آغازِ مسیر
گرچه بنبست است ظاهر، هست در باطن عبیر